ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
جانی به بدن هست ، ولی تاب و توان نیست
در گریه مقامی ست که در آه و فغان نیست
در مدح شما اشک روان کار زبان کرد
چون حرف تمام است نیازی به دهان نیست
ای محو به زینب شده ای زینب ثانی
شان تو عیان بوده به والله نهان نیست
والله که از خطبه ی تو کوفه تکان خورد
چیزی که عیان است که حاجت به بیان نیست
زینب چو حسین است و تویی مثل ابالفضل
با بودن تو زینب کبری نگران نیست