ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب برای عرض ارادت به محضرت
زانو زدم به رسم ادب در برابرت
جاری شده ست مدحیه ات بر زبان من
مستم دوباره از نفحات معطرت
ای سومین علی حسینی خوش آمدی
جان جهان فدای قدوم مطهرت
چشم خدا بود همه جا بی قرار تو
دست خدا بود همه جا بالش سرت
گهواره ای برای تو ترتیب داده اند
خوابیده ای به روی دو دست برادرت
اسپند دانه دانه و ذکر چهارقل
این هم حکایت تو و هر صبح خواهرت
از هر چه بگذرم غزلم داغ دیده است
خون گریه میکنم به نفس های آخرت
مرثیه ی تو قافیه ام را به هم زده
وای از کمان و حرمله و ذبح دیگرش
حالا برای غربت تو گریه می کنم
ای نوگلی که تیر سه پر کرده پرپرت
این بیت ها بضاعت مزجات من بود
خرده مگیر بر غزلم جان مادرت