ادامه ی شعر در ادامه ی مظلب
لطف تو دائم است از خوانت
فیض همراه باد می آید
بر لبان نسیم نامت با
لفظ خیرالعباد می آید
سوره ی کوثر امام رضا
ای علی اکبر امام رضا
تا که چشم حسود کور شود
آیه ی "ان یکاد" می آید
کاسه اینجا خم شراب گرفت
یک دعا بود و صد جواب گرفت
حاجت ما همیشه کم بوده است
بس که لطفت زیاد می آید
ما کویریم و دستمان خالیست
پس امیدی به جز نگاهت نیست
ابر جود تو بس که باران زاست
به تو نام جواد می آید
قلب ها زنده از عنایت توست
این گدا میهمان رحمت توست
دست خالی نمی رود زیرا
سوی باب المراد می آید
دارد این حس و حال این گنبد
ارتباطی عجیب با مشهد
در حوالی صحن گوهرشاد
کاظمینت به یاد می آید
ای می و ساغرت عبادت کش
محشری قامتت قیامت کش
تو خرامان می آیی از راه و
در پی تو معاد می آید
خیر مولودنا تبارکنی
یا جوادالائمه ادرکنی
نام تو آنقدر که موزون است
به تغزل مداد می آید