ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تو از سر تا قدم حُسن خدایی ، دوستت دارم
تو تنها آرزوی مصطفایی ، دوستت دارم
تو با سوز درون خود ، چراغ قبر زهرایی
تو از قلب علی مشکل گشایی ، دوستت دارم
تو پاسخ گوی فریاد علی در دامن چاهی
تو زهرا ، تو علی، تو مجتبایی ، دوستت دارم
تو مشعر ، تو منا ، تو قبله ، تو کعبه ، تو لبّیکی
تو رکن مروه ای ، سعی صفایی ، دوستت دارم
تو فریاد رسای " یالثاراتَ الحُسین " هستی
تو تنها طالب خون خدایی ، دوستت دارم
تو آن تنهای تنهایی که تنها یاور مایی
تو با مایی تو کی از ما جدایی ؟ دوستت دارم
تو حتّی در میان آشنایان هم غریب هستی
تو با بیگانگان هم آشنایی ، دوستت دارم
تو شمشیر خدا ، دست پیمبر ، هست قرآنی
تو فرزند حسین و کربلایی ، دوستت دارم
تو در کرب و بلایی یا نجف یا کاظمین هستی ؟
تو ای هر لحظه هرجا ، هر کجایی دوستت دارم
تو هر بی دست و پایی را به عالم دستگیر هستی
تو یار " میثم " بی دست و پایی ، دوستت دارم