ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای غم قشنگ تو آبروی جمعه ها
یک قدم نیامدی باز سوی جمعه ها
جمعه که نیامدی مستی از سرم پرید
ای شراب کهنه ات در سبوی جمعه ها
هفته ای گذشت و من پیرتر شدم ولی
باز هم ندیدمت رو به روی جمعه ها
بی تو ای بهانه ی ابر و آب و چشمه ها
آب خوش نمی رود از گلوی جمعه ها
صبح منتظر همه ... عصر شد نیامدی
حیف شد دوباره رفت آبروی جمعه ها
عمر می رود به باد ؛ من ولی شبیه باد
می دوم هنوز در جستجوی جمعه ها