ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گر چه یکی یکی و جدا می برندمان
شکر خدا به کرببلا می برندمان
ماه محرم است و زمان ، غرق ماتم است
باز این چه شورش است و کجا می برندمان ؟
ما نذر کرده ایم که قربانیش شویم
دارند یک به یک به منا می برندمان
حالا که حجم کل حسینیه ها کم است
از خاک کنده و به سما می برندمان
بال ملائک است که فرش قدوم ماست
محض تبرک است ؛ به پا می برندمان
اول میان خیل ملک سینه می زنیم
بعداً به هیأت شهدا می برندمان
سربند یا حسین به ما می دهند و بعد
با هروله به عرش خدا می برندمان
جان می دهیم در وسط روضه ها سپس
در خاک با لباس سیا می برندمان
این دل حسینی و رضوی بوده از ازل
از کربلا بهشت رضا می برندمان
گیرم به کربلا نرسیدیم تا به حال
یک روز عاقبت رفقا ! می برندمان