ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ذکر هوالمعشوق هنگام سحر داریم ما
از دولت عشق است اذکارى اگر داریم ما
هر کس که با ما می نشیند زود عاشق می شود
خیلى براى این محلّه دردسر داریم ما
پیراهن ما نیز درمان می کند یعقوب را
از کوچه ی یوسف هرازگاهى گذر داریم ما
در عشق از اول براى سوختن آماده ایم
یعنى در آغازش ز پایانش خبر داریم ما
یک روز خاکستر شدن را یاد می گیریم ، چون
شب تا سحر پروانه را زیر نظر داریم ما
ما سوختن را در میان گریه کردن یافتیم
در آب می سوزیم ، از بس که هنر داریم ما
گفتیم اگر کلب نجف هستیم ، ایرادى نداشت
چون با سگ کهف آشنایى بیشتر داریم ما
خوب است سائل در گدایى خویشتن دارى کند
اینجا ولى از خویشتن دارى حذر داریم ما
حالا که اجر گریه از اجر شهادت بهتر است
بالاتر از خون گلو ، خون جگر داریم ما
بار سفر را بسته ایم و باز راه افتاده ایم
ماه صفر که می رسد میل سفر داریم ما
داریم در این جاده جبریل مقرب می شویم
پاى پر از تاول به جاى بال و پر داریم ما