ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دنیاست چو قطره ای و دریا ، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا ؟
قدرش بوَد امروز نهان چون دیروز
هنگامه کند و لیک ، فردا زهرا
خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود
عالم چو الفبا شد و معنا ، زهرا
طاها و علی دو بی کران دریایند
و آن برزخ ما بین دو دریا ، زهرا
بر تخت جلال از همه والاتر
بر مسند افتخار ، یکتا زهرا
در آل کسا محور شخصیّت هاست
مابین اَب و بَعل و بنیها ، زهرا
او سرّ خدا و لیلة القدر نبی ست
خِیر دو سرا درخت طوبی ، زهرا
سر سلسله ی نسل پیمبر ، کوثر
سرچشمه ی نور چشم طاها ، زهرا
تنها نه همین مادر سبطین است او
فرمود نبی : اُمّ ابیها ، زهرا !
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
کافی است برای شیعه ، تنها زهرا
حیف است " حسانا " که در آتش سوزد
آن شیعه که ورد اوست : زهرا ، زهرا