ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در هوایت جبرئیلی هم پر آوردن کم است
وقت مدح تو هزاران من در آوردن کم است
آسمان کاغذ شود ، خلقت قلم در وصف تو
هفت اقیانوس را هم جوهر آوردن کم است
آن چنان ظرفیتی در خانه ی تو ریخته
که صد و ده کعبه هم از آن در آوردن کم است
دختر پیغمبر ما یازده نور آفرید
پس که گفته ، ای خدیجه دختر آوردن کم است !
در مصاف دست تو وقتی به میدان رو کند
چند صد تا قلعه هم چون خیبر آوردن کم است
تا زمانی که کمربند علی در دست توست
لشکری را هم به جنگ حیدر آوردن کم است
شأن نام نوکرت بالاتر از این حرف هاست
از سلیمانی همین جا سر درآوردن کم است
مادران سینه زن هایت همه قربان تو
مادر خوبم به پای تو سر آوردن کم است
ریشه های چادرت را زود دنبالم فرست
تاب یا طاقت میان محشر آوردن کم است
در حسینیه میان روضه یادم داده اند
روز و شب سجده به پای مادر آوردن کم است