ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر بهاری با گل رویش شکوفا می شود
غنچه با لبخند معصومانه اش وا می شود
" تین " و " زیتون " را میان گلشنش می پرورد
هر چه می خواهی در این گلخانه پیدا می شود
مادر آب است و الطافش همیشه جاری است
شک ندارم گر بخواهد قطره دریا می شود
مادری بر یازده خورشید عالم به کنار
پیش از این ها فاطمه ام ابیها می شود
یک نفر را دست حق هم کفو حیدر خلق کرد
گر نباشد مرتضی تنهای تنها می شود
باء بسم الله اگر تأویل دارد با علی
" قل هو الله احد " تفسیر زهرا می شود
هر کسی تعریفی از بانو ارائه می دهد
در کتاب الله ، زهرا " قدر " معنا می شود
دست کم از خالق منان ندارد فاطمه
کُنه ذات مادرم دارد معمّا می شود
صفر تا صد آفرینش در مدار فاطمه ست
علت خلق دو عالم مادر ما می شود
قرب یعنی هم نشینی با علی و فاطمه
" روزبه " در خانه اش " سلمان منّا " می شود
معجزه یعنی همین که سائل امروز او
با گدایی کردنش آقای فردا می شود
بی گمان همواره احیای ولایت کار اوست
تا قیامت ناجی " سید علی " ها می شود