ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تا ابد جلوه گه حقّ و حقیقت سرِ توست
معنى مکتب تفویض، على اکبر توست
اى حسینى که تویى مظهر آیات خداى
این صفت از پدر و جدّ تو در جوهر توست
درس آزادگى عبّاس به عالم آموخت
زآن که شد مست از آن باده که در ساغر توست
طفل شش ماهه تبسّم نکند، پس چه کند؟!
آن که بر مرگ زند خنده على اصغر توست
اى که در کرب و بلا بى کس و یاور گشتى
چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست
خواهر غمزده ات دیده سرت بر نى و گفت:
آن که باید به اسیرى برود خواهر توست
اى حسینى که به هر کوى عزاى تو به پاست
عاشقان را نظرى در دَم جانپرور توست
خواست «مهران» بزند بوسه سراپاى تو را
دید هرجا اثر تیر ز پا تا سر توست