ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است هر که را مینگرم غمزده و محزون است زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب کز غم اصغر بیشیر، دلش پرخون است
یا که لیلی به سر قبر پسر آمده است کاشکش از دیده روان همچو شط جیحون است مادر قاسم ناکام که مینالد زار بهر آن طلعت زیبا و قد موزون است در ره کوفه و در شام و سرا ظلم یزید کس نپرسید ز سجّاد که حالت چون است دختر شیر خدا ناطقة آل رسول کز نهیب سخنش کفر و ستم موهون است کرد ایراد چنان خطبه و ثابت بنمود که یزید شقی از دین خدا بیرون است زنده دین مانده ز تصمیم و ز ایثار حسین حق و حرّیت و اسلام به او مدیون است هان بیایید و ببینید که در راه خدا صحنة رزم ز خون شهدا گلگون است آه و افسوس که کشتند لب تشنه امام زخم بر پیکر پاکش ز عدد افزون است قصة کرب و بلا قصة صبر است و قیام به فداکاری و جانبازی و دین مشحون است تا ابد نام حسین بن علی در تاریخ با ثبات قدم و نصرت حق، مقرون است جاودان عزت حزب الله و انصار خدا است خیمة باطل و احزاب دگر وارون است هر که در حصن ولایت رود از روی خلوص ز آتش دوزخ و آن هول و خطر، مأمون است «لطفی» از عاقبت کار مکن قطع امید که به الطاف حسین بن علی میمون است