ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای علـم خـدا در نـفس روح فـزایت
ای بوسه زده صدق به خاک کف پایت
آغـوش خـدا بـاز بـه هنگام دعـایت
لبریـز شـده ظـرف زمان هـا ز ثنایت
عالم همه لبتشنه تو، دریای علومی
استـاد کلیـم الله و عیسـای علـومی
****
تو نخل علوم استـی و دانـش رطـب تو
آیــات خــدا شیفتــۀ لعــل لــب تو
خـورشید چراغـی است به بزم ادب تو
تا هست شب و روز بوَد روز و شب تو
علم است یکی لاله ز بستان وسیعت
تا حشر، اساتیـد جهاننـد مـطیعت
دریای کمالات، یکی جرعه ز جامت
توحید زده بوسه به لب های هشامت
آیـات خـدا دانــۀ مـرغ لـب بامت
جبریل امین مست ز صهبای کلامت
تو شعلۀ روشنگـر مصبـاح هدایی
تو نخل شکوفا شدۀ خـون خدایی
****
عترت به تو می بالد و قرآن به تو نازد
نازند به ایمان همـه، ایمـان به تو نازد
علم و ادب و حکمت و عرفان به تو نازد
والله قسـم، داور منـان بـه تــو نازد
تو علمی و انصار تو دور تو رواقت
در هر دو جهان طاق بوَد مؤمنِ طاقت
بیمهـر تـو بـر نخل ولایت ثمری نیست
بی نطق تـو از خون شهیدان اثری نیست
بی نـور تو بـر گمشدگان راهبری نیست
غیر از سر کوی تو به عالم خبری نیست
از شدت ایمان به تو بودش چو توسل
شد آتش سوزنده به هارون درت گل
****
رخسار تو خورشید دل اهل یقین است
وصف تـو به پیشانـی قرآن مبین است
اخبار و روایات تو سرمایـۀ دین است
گلخانۀ فقه تو سماوات و زمیـن است
استاد چو حمران تـو دیدند، ندیدند
چون جابـر حیان تو دیدند، ندیدند
پـرواز دعـا بستـه بـه آییـن تو باشد
شیرینـی جـان از لب شیرین تو باشد
جبریـل امیـن بنـدۀ تمکیـن تو باشد
آییــن مــن آیینــۀ آییـن تـو باشد
جز مذهب حق تو، به قرآن، به پیمبر
لا مذهبـیِ محض بـوَد مذهب دیگر
****
قـرآن همـه رازی کـه بـوَد زیر زبانت
آیــات خــدا ریختـه از دُرج دهانت
سوگند به قرآن همه وحی است بیانت
مهمان بـه سر سفرۀ علم است جهانت
نه شافعی و مالکی و حنبلیام من
والله قسـم پیـرو آل علـیام من
حکمت شده لطف و کرم حضرت صادق
دانشگــه قــرآن، حـرم حضرت صادق
جاری است مسیحا ز دَمِ حضرت صادق
علـم است بـه ظلِّ علـم حضرت صادق
علمش همه نور است به طور دلِ آگاه
نوری است که فرموده خدا یقذفه الله
****
اولاد پیمبــر همـه نورنـد کــه نورنـد
یک سلسله زین طایفه دورند که دورند
اینـان بـه دو دنیا همه کورند که کورند
پامال صف حشـر چو مورند که مورند
هفتـاد و دو فرقه که هلاکند، هلاکند
یک فرقه فقط اهل نجاتند که پاکند
تا چند به این سوی و به آن سو نگرانید
قـرآن بگشاییــد و بخوانیـد، بخوانیـد
خـود را همـه بـر آل محمـد برسانید
آن فرقـه کـه از اهـل نجاتنـد، بدانید
والله قسـم ذریّـۀ پـاک رسولنـد
نسل علی و حضرت زهرای بتولند
****
والله بـوَد راه خدا، عترت و قرآن
پیغمبر ما داده ندا عترت و قرآن
بنوشتـه بـه خـون شهـدا عتـرت و قرآن
یک لحظه ز هم نیست جدا عترت و قرآن
میثم درِ این خانه نجات است نجات است
خـاک درشان خوبتر از آب حیـات استح میثم
دارد بــــزرگ خانه ،عطا طور دیگری...
غزلی در مدح اول شخص عالم وجود،نبی اکرم...
تشریف بیارین
یاعلی