ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دلم گرفته از این جمعه های تکراری
که بی حضورِ تو هر هفته می شود جاری
چقدر جاده وصلت ترک ترک شده است
سحابِ رحمتِ حق کِی دوباره می باری؟
شنیده ایم که وقتی ز راه می آیی
درونِ باغچه گل های تازه می کاری
به ما امیدِ هدایت مبند خود باید
موانعِ فرجت را ز راه برداری
برای ما به خداوند تا که رو بزنی
دمی که ما همه خوابیده ایم بیداری
خودت دعای فرج را برای خویش بخوان
دعای ما که برایت نمی کند کاری
اگر چه زحمتتان نیست آرزو دارم
به خاکِ کرب و بلایم به خاک بسپاری