ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گاهی همه به دور پسر جمع می شوند
گاهی همه به دور پدر جمع می شوند
این ها که دست و پای علی را گرفته اند
هشتاد و چهار فاطمه سرجمع می شوند
وقتی میان خیمه نشسته ؛ نشسته اند
وقتی که می رود دم در جمع می شوند
دارند این طرف چقدر می شوند کم
دارند آن طرف چقدر جمع می شوند
گیسوی خیمه ها همه آشفته می شود
دور و برش که چند نفر جمع می شوند
وای از علی عقابش اگر اشتباه رفت
وای از حسین دورش اگر جمع می شوند
یک طور می زنند علی را که بعد از آن
شمشیرهای تیز دگر جمع می شوند
خیلی تلاش می کند آقا چه فایده
این تکه تکه هاش مگر جمع می شوند
یک عده ای به دور پسر گریه می کنند
یک عده ای به دور پدر جمع می شوند