متن نوحه در ادامه ی مطلب
باغ را آتش کشیدند و گل و گلزار سوخت
یاس در پشت در اما با در و دیوار سوخت
گرچه آتش بر نبی و آل او باشد حرام
سینه ی گل از فشار تیزی مسمار سوخت
چهره ای را که خدا هم از محبت دوست داشت
شد کبود از ضرب سیلی و آتش وار سوخت
باغبان در باغ بود ، اما دو دستش بسته بود
پیش چشمان تر او دلبر و دلدار سوخت
به جای دست هایم کاش می بستند چشمم را
آن که گلبرگ شقایق بر رخش جا می گذاشت
بهر یاری کردن مولای خود خون بار سوخت
گل کجا و تازیانه ، سیلی و ضرب لگد
در میان حسرت و غم مادر احرار سوخت