ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باید از دوست بخواهیم هدف گم نشود
ای جماعت بپذیریم که صف گم نشود
رهروانی که به دنبال نگار آمده اید
خیمه ی دوست پی آب و علف گم نشود
این همه آمد و شد ، شام و سحر ، کوی به کوی
بهر آن است ره عز و شرف گم نشود
راه طولانی و انواع بلاها ، هشدار !
گوهری را که دل آورده به کف گم نشود
راه ما راه ولایی است به امید علی
مدد از غیب رسد راه نجف گم نشود
کشته ی دوست شدن قدمت خلقت دارد
همتی شیوه ی خوبان سلف گم نشود
راه و بیراهه زیاد است ولی ای یاران
عاشق و دلشده ی وادی طف گم نشود
آری ای منتظران بانگ ظهور دلبر
در هیاهوی نی و نغمه ی دف گم نشود