خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» ثبت شده است

001

جهت دریافت فایل های صوتی به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا

حال و هوای گریه داری یابن الزهرا

این روزها خیلی دلت را غم گرفته

دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آخر سال است و بی جیره مواجب مانده ایم

باز هم در کار خود از هر جوانب مانده ایم

هر چقدری که صلاح ماست آن را لطف کن

دست خالی در پی لطفی مناسب مانده ایم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نظر نما که گرفتاری ام زیاد شده

ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده

چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید

ببخش توبه ی تکراری ام زیاد شده

مسافر کربلا

014

جهت دریافت مراسم "روز اول فاطمیه صنف لباس فروش ها " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 تقصیر ماست غیبت طولانی شما

بغض گلو گرفته ی پنهانی شما

 بر شوره زار معصیتم گریه می کنی

 جانم فدای دیده ی بارانی شما

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل مرده ام ز خاک درت زنده می شوم

با مِهر تو  چو  مهر ، فروزنده می شوم

چون در حریم خویش مرا راه می دهی

از جرم خویش و لطف تو شرمنده می شوم

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست های خالی از ما و عطایش با شما

آمدن تا سفره با ما و سخایش با شما


عاشق و معشوق هر کس کار خود را می کند

شاعری کردن ز ما ، زلف رهایش با شما

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 حال ما دنیا نشینان بی تو اصلاً خوب نیست

بی تو در دنیای ما جز فتنه و آشوب نیست

باغ های این حوالی را همه سرما زده

دور از خورشید هرگز حاصلی مرغوب نیست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از فراقت چشم هایم غرق باران می شود

عاشق هجران کشیده زود گریان می شود

درد غفلت یک طرف ، درد جدایی یک طرف

مشکلاتم یک به یک دارد فراوان می شود

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دردم مداوا میکنی مثل همیشه

عقده ز دل وا میکنی مثل همیشه 

آیینه زیبا می شود با یک نگاهت

دل را تو شیدا میکنی مثل همیشه 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این جمعه نیز سینه زنت گریه می کند

از غصه ی نیامدنت گریه می کند

دارد زمین کرب و بلا از فراق تو

در پیش جد بی کفنت گریه می کند

مسافر کربلا

020

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم

دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟!

یک نفر نیست به داد منِ تنها برسد؟

در پی «راه بلد» در دل صحرا ماندم

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی

«تا با تو بگویم غم شب های جدایی»

اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران

«چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر چند غرق مشکلیم اما به زودی

می آید آن حلال مشکل ها به زودی

پیداست پشت ابر غیبت روی خورشید

پس می شود روشن دو چشم ما به زودی

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آقا سلام ! سوز و نوایی به ما بده

هر صبح و شام حال بکایی به ما بده

دل تنگ دیدن تو شدیم ایّها الغریب!

آغوش خویش وا کن و جایی به ما بده

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را

به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را

روزی ما فقرا شربت وصل تو نبود

زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باید از دوست بخواهیم هدف گم نشود

ای جماعت بپذیریم که صف گم نشود

رهروانی که به دنبال نگار آمده اید

خیمه ی دوست پی آب و علف گم نشود

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حرف هجران شده بسیار به هم ریخته ام

باز از دوری دلدار به هم ریخته ام 

کاش ای کاش فقط نیمه نگاهی می کرد

به منِ عاشق بیمار ... به هم ریخته ام

مسافر کربلا

...
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

یا دم هوی کسی یا دم تیغ دو سری
بر دل خسته دلان میکند آخر اثری
سال ها حلقه زدم بر در میخانه ی تو
که مگر بوسه زنم دست تو را پشت دری
مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این چنین احساس کردم بین رؤیا بارها

می زنم بوسه به دست و پایت آقا بارها 

خواستم تا مهزیارت باشم امّا روز و شب

سبز شد در پیش رو «امّا ـ اگرها» بارها

مسافر کربلا

06

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به شیوه ی غزل اما سپید می آید

صدای جوشش شعری جدید می آید

چه آتشی غم تو باز زیرسر دارد

که باغ شعرٍ تر از آن پدید می آید

مسافر کربلا

05

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دلی که مهر تو در آن نباشد، آن دل نیست

به راه عشق نسوزد، دلی که قابل نیست

به خاک ،گرکه نبارد سحاب رحمت دوست

تفاوتی که دگر بین خاک با گل نیست

مسافر کربلا

صاحب

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دیدن هجوم غصه و دم برنیامدن

تنها مرام توست یکسر نیامدن

دارد ظهور یوسف دل دیر می شود

سخت است این جدایی و دلبر نیامدن

مسافر کربلا

صاحب

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از خود فرار کردم و لا یُمکن‌الفِرار

امشب دوباره آمده‌ام بر سر قرار

رسوای خویش گشتم و غرق خجالتم

من آمدم - ولی تو به روی خودت نیار

مسافر کربلا

صاحب

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مثل نسیم آمدنت ناگهانی است

مثل شمیم یاس، حضور تو آنی است

مثل بهار در همه جا پخش می شود

اخبار سبز صبح ظهورت جهانی است

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما