متن شعر در ادامه ی مطلب
چه آشناست نگاه پر از عطوفت تو
چه دلرباست صدای پر از محبت تو
قسم به لطف الهی ، قسم به رحمت حق
که حد و مرز ندارد حدود رافت تو
تویی که از سر خوانت جهان خورد روزی
زبانزد همه عالم بود کرامت تو
زنان چو مریم و مردان مسیح می گردند
اگر وزد به خلایق نسیم عصمت تو
علی الصباح ظهورت که خوب نزدیک است
کجاست خصم ببیند وقار و هیبت تو
مقام عصمت پیغمبران عالی قدر
برابری نکند با یَمِ قداست تو
حرامیان زمانه به خویش می لرزند
سخن رسد چو به هنگامه ی عدالت تو
نگار فاطمیان جان مادرت باز آ
فدای آن دل محزون و پر مصیبت تو
خدا کند که تو بانی شعر من باشی
خدا کند که بیایم شبی به هیئت تو