ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شده وقت علی گفتن ، سرِ دیوانه آوردم
لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم
اگر میزان علی باشد ، عمل هرگز ندارم من
فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شده وقت علی گفتن ، سرِ دیوانه آوردم
لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم
اگر میزان علی باشد ، عمل هرگز ندارم من
فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باز هم عقل شده پای جنونم سرکوب
بی سبب نیست اگر کنجِ لبم شد مرطوب
با تو من معتقدم هست حلال این مشروب
بی ولای تو حرام است هر آن چه مطلوب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود
چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود
ما را نوشته اند گدایان مرتضی
بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چو شهر علم نبی گشت در علی بشود
بدا به حال هر آن کس که بر علی بشود
غدیر صحنه ی اوج ولایت است ببین
پیمبر آمده از هر نظر علی بشود