ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شب عید است و پر در آوردم
ز غزل خانه سر در آوردم
تا به عشقش ترانه بنویسم
دو سه تا لوح و دفتر آوردم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شب عید است و پر در آوردم
ز غزل خانه سر در آوردم
تا به عشقش ترانه بنویسم
دو سه تا لوح و دفتر آوردم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
من مریدم شما همیشه مراد
کرمت را نمی برم از یاد
می سرایم در این شب میلاد
قُل أَعوذُ بِرَبِّ جود و جواد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست
در چله گرفتن ثمری بهتر از این نیست
ما خم شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکده ی ما هنری بهتر از این نیست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر که سر خدمت نگار ندارد
هر چه که هم باشد اعتبار ندارد
بحث سر دیدن کریمی یار است
ور نه گدا بودن افتخار ندارد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد
تو آمدی و اُمیدی به عشق پیدا شد
تو آمدی و خبر آمد از سُرادق عرش
زمین برای همیشه پر از مسیحا شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باده را تا آخرش سر می کشم
آسمانی می شوم پر می کشم
نعره ی مستانه دارم در گلو
مست کردم تا بیابم آبرو
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دهم ماه رجب ، عید جواد ، ابن رضاست
عطر ریحانه ز ریحانه در امواج فضاست
بـه رضا دسته گلی کرده خداونـد عطا
که گلستان وجود از نفسش روح فزاست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب شب عید است همه گل بفشانید
خود را به در بیت ولایت برسانید
از دست رضا عیدی خود را بستانید
این بیت بخوانید بخوانید بخوانید