ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دهم ماه رجب ، عید جواد ، ابن رضاست
عطر ریحانه ز ریحانه در امواج فضاست
بـه رضا دسته گلی کرده خداونـد عطا
که گلستان وجود از نفسش روح فزاست
این جواد است ، جواد است ، جواد است ، جواد
که همان بحر وسیع کرم و جود خداست
خط و خالش همه آیات خداوند مجید
طاق ابروش ، همان قبله ی ارباب دعاست
نـه فقط نـام محمد که ز سر تـا قدمش
خلق و خوی و شرف و قدر محمد پیداست
روی نادیده بـه رویش همه لبخند زنید
رونمایش گل لبخند عروس زهراست
ذرهای بوده ز خورشید جمالش خورشید
قطرهای خُرد ز دریای عطایش دریاست
کرم از روز ازل سائل کـوی کرمش
جود تا شام ابد بر در این خانه گداست
جان مرده شود از فیض نگاهش زنده
خاک زوّار درش بر دل بیمار ، شفاست
کوثر حجت هشتم که ده مـاه رجب
آفتاب رخ او قلب رضا را آراست
نام نیکوش محمد ، لقب اوست جواد
تـقی متقی و روح بـلند تـقواست
هشت دریای ولایت بـود اینش گوهر
گوهری که سه دُرّ درج شرف را دریاست
همچو قرآن محمد به سر دست علی است
جان عالم بـه فدایش که شبیه باباست
رخ رضا ، حُسن رضا ، خُلق رضا ، خوی رضا
پای تا سر همه مرآت کمالات رضاست
کاظمینش حرم امن الهی شب و روز
حرمش کعبه ی دل ، قبله ی ارباب دعاست
وسعت ملک خدا دایره ی رحمت اوست
همه جا ملک خدا ، جایی اگر نیست کجاست ؟
پور أکثَم چو به پیش سخنش گشت ذلیل
مرگ خود را ز خدا زاده ی هارون میخواست
در پی مسئله ای داد ، هزاران پـاسخ
که علومش همه میراث رسول دو سراست
طفل نُـه ساله بـه کل علما فـائق شد
این قبا جز بـه قد آل علی نایـد راست
وسعت هفت سپهر است بـه ظلِ عَلَمش
سایه ی او به سر مهر و مه و ارض و سماست
داد یک دم خبر از سِرّ ضمیر مأمـون
شاهدم قصه ی آن ماهی و ابر است و هواست
آن که فرمود رضا : من بـه فدایت گردم
چه بگویم به ثنایش به خدا فوق ثناست
قصه ی آمدن و رفتن او در عالم
گر به تاریخ ببینید شبیه زهراست
ای شما شیعه ی اثنی عشری فخر کنید
همه گویید جواد ، ابن رضا رهبر ماست
زان سبب در دو جهان اشرف مخلوقاتید
که تولای علی مکتب و آیین شماست
این ولایت که خدا کرده عطایت "میثم"
گر به فردوس کنی روز جزا ناز رواست