ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نمیدانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم
تو را در مثنوی، در نی، تو را در های و هو، در هی
تو را در بند بند نالههای بیصدا دیدم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نمیدانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم
تو را در مثنوی، در نی، تو را در های و هو، در هی
تو را در بند بند نالههای بیصدا دیدم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم
اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم
اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد
غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آن کشته که بردند به یغما کفنش را
تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را
خون از مژه می ریخت به تشییع غریبش
آن نیزه که می برد سر بی بدنش را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در طواف بدنت هر چه که عریان خوشتر
بال بریان شده و سینه سوزان خوشتر
گر به گودال ملاقات بیاید بوسه
پاره رگ تر شدن و حنجر گریان خوشتر
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تنهاترین سردار، دیگر لشگرت نیست
تکیه بده بر نیزه ات، پیغمبرت نیست
یک گله گرگ تشنه آماده ست، اما
دیگر اباالفضلت، علیِ اکبرت نیست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خون می رود هنوز ز چشم تر شما
خیمه زده است ماه به گرد سر شما
آن زخم های شعله فشان هفت اخترند
یا زخم های جسم علی اکبر شما؟