ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل ما معتکف کوی خدا شد الحمد
درِ این ماه به روی همه واشد الحمد
رحمت و مغفرت از لطف خدا می بارد
دعوت عام ز هر شاه و گدا شد الحمد
به گنه کار بگو ماه دعا شد برگرد
حاجت عبد خطا کار روا شد الحمد
آری یک عمر اگر توبه شکستی باز آی
توبه اینجاست که پر قدر و بها شد الحمد
دست بردار ، تهیدستیِ ما عیبی نیست
که شفیع همه کنزُ الفقرا شد الحمد
جوششِ عفوِ کریم و نظر لطف رحیم
آنقدر هست که بر ما هم عطا شد الحمد
خُفتم و خوابِ مرا اجرِ عبادت دادند
لب فرو بستم و تسبیحِ خدا شد الحمد
از سحر تا دمِ افطار لبم آب نخورد
پس نصیبِ عطشم آبِ بقا شد الحمد
جگرم سوخت کمی یاد حسین افتادم
نَفَسم هَم نفسِ کرب و بلا شد الحمد
ساقی اَم حضرتِ سَقّای حرم ، عباس است
مشک او اشک شد و گریه ی ما شد الحمد
این نشانیِ قبولی است که عمری دل من
هم نوا با همه ی آل عبا شد الحمد
سحر و اشک شب و ناله ی یا رب یا رب
وقت هم ناله شدن با شهدا شد الحمد
از شب قدرِ همین سال گذشته تا حال
بارها قسمت من صحن رضا شد الحمد
این گنه کار کجا و سحرِ کوی حسین
مستجاب عاقبت انگار دعا شد الحمد
عن قریب است که گویند فلانی جا ماند
بازهم قافله رفت و دل ما اینجا ماند