ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دست و دل باز از سر و رویش مشخص می شود
یک جواد از خلق و از خویش مشخص می شود
دائم الذکری که دائم از خدا دم می زند
از دل حساس و حق گویش مشخص می شود
آن گل پژمرده ای که روی پا ایستاده است
نه فقط ظاهر که از بویش مشخص می شود
حال و روز یک دل آشفته حالی شک نکن
از پریشانی گیسویش مشخص می شود
غربت و تنهایی مردی میان خانه ، از
خنده های تلخ بانویش مشخص می شود
تشنگی بی حد و اندازه ی مسموم از
حرکت چشمان و ابرویش مشخص می شود
فرد مضروبی که روی پشت بامش می کشند
از کبودی های بازویش مشخص می شود
هر کسی در حال جان کندن بُوَد ، از لرزشِ
سر و دست و هر دو زانویش مشخص می شود