ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
پیچیده در تمام جهان ماجرای تو
برداشته زمین و زمان را صدای تو
هَل مِن مُعین غربت میراث مادری
تکرار می شود وسط ماجرای تو
دور از نسیمِ روضه زمینگیر می شوم
بال پریدنم شده شال عزای تو
محض رضای فاطمه آماده می شوم
هر روز رأس ساعت هیئت برای تو
ای سید جوان بهشتی ! جوانی ام
جانم ، به انضمام جهانم فدای تو
از راه می رسی و دلم رو به راه توست
ای مقصد مقدس من کربلای تو
غربت گزیده ای که وطن کربلا شود
از من بریده ام که شوم آشنای تو
پیراهن سیاه من امسال کهنه است
اما چه تازه است غم روضه های تو