ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای مقامت فراتر از مریم
ای شکوهت رساتر از حوا
ام کلثوم خواهر زینب
عصمت الله دوم زهرا
پیش پایت تمام حور و ملک
در رکوع و سجود افتاده
نسل برتر ز خانواده ی نور
دخت مولا و فاطمـه زاده
ای حجابت فرشته را چادر
حوریان در طواف معجر تو
آن قدر ناز داری ای بانو
بال جبریل فرش معبر تو
از نفس هایت ای نسیم بهشت
بوی عطر و گلاب می آید
التماس دعای نیمه شبان
سوی تو مستجاب می آید
تو کجا و تبار ناپاکان
تو ملیکه ز عالم ملکوت
تـو بهشتی چه نسبتی داری
به کویر و به دوزخ و برهوت
قرص خورشید و زمهریر سیاه
جمع ایمان و کفر ممکن نیست
هر که این قصه را کند باور
به خدا شیعه نیست مؤمن نیست
انتهای عروج جبـرائیل
اولین پله ی مقام شما
کربلا زنده مانده اما ، با
خطبه ی زینب و کلام شما
مثل زینب غروب عاشورا
داغدار برادرت بودی
آمدی در حوالی گودال
و کمک حال مادرت بودی
دست سنگین عصر عاشورا
روی ماه تو را کبود نمود
آن طرف زینبی که بود سپر
این طرف تو میان آتش و دود
مثل زینب میان بزم شراب
تکیه گاه یتیم اربـابی
کربلا ؛ کوفه ؛ شام ؛ کرب و بلا
تا مدینه چو ماه ، می تابی
زینب و تو ؛ مکمل عشقـید
تو درخشنده ؛ زینب الماس است
ادبت در مـقابل خواهر
در مثل ، چون حسین و عباس است