ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب شب گدایی و عرض ارادت است
باب المراد آمده و وقت حاجت است
امشب دوباره خنده به لب های مرتضی است
وقت نزول آیه ی ناب امامت است
یک یا جواد گفتم و دل کاظمین رفت
نوکر همیشه در پی طوفِ زیارت است
یادش بخیر جامعه خواندم میان صحن
بین بهشت ... نه ... حرمت فوق جنت است
وقت زیارتت همه در فکر مشهدند
از بس میان این دو عمارت شباهت است
حبّ تو را امام رضا هدیه می دهد
با این حساب عاشقتان با سعادت است
ما را ولایت تو ز آتش نجات داد
خواندی مرا که عادت این در مروّت است
ما سائلان سفره ی پر برکت توایم
هرکس نشد گدای شما بی لیاقت است
توحید بی ولای شما کفر مطلق است
دینِ بدون نام تو عین ضلالت است
تنها به فعل و سیره تان اقتدا کند...
...امروز اگر که شیعه به فکر برائت است
بر خشم و کینه های تو از آن دو تن قسم
لعن عدوی فاطمه هر دم عبادت است
صد مرده زنده می شود از نام نامی ات
عیسی دخیل توست که اهل کرامت است
با ذکر یا جواد دلم زیر و رو شود
نامت برای قلب سیاهم طهارت است
شعرم اگر توان ثنای تو را نداشت
آقا ببخش شاعرتان بی بضاعت است