ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به کجا برم سر خام خود که به شعله ای بخرد مرا
به کجا کشم لب خام خود که به عالمی ببرد مرا
به خدا که او نرود ز دل به فسون مردم منفعل
نرود برون همه ز آب و گل ، چه کُشد مرا چه کِشد مرا
به علی ست دخل خدا دخیل ، به علی ست عصمت جبرئیل
ز دم مسیح وجود او چه رسد مرا چه رسد مرا ؟
سر خاک من چو گذر کند ، به قتیل خویش سفر کند
به سبوی خویش تر کند ، ز مسیحِ جان بدمد مرا
به تجمّلات جلالی اش ، به صعود قوس کمالی اش
به جلال جلّ جمالی اش ، شده رهنمون به احد مرا
همه اوست تاج محل شده ، همه اوست زهر و عسل شده
همه اوست رب ملل شده ، زده نفخه ای به جسد مرا
تو کجا و بار بدن کجا ، تو کجا و قالب تن کجا ؟
تو کجا و معنی من کجا ؟ ز تو کی مدیحه بود مرا ؟
*****