ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مطلع شعر اگر شاه خراسان باشد
واژه باید همه جا دست به دامان باشد
لطف این شاه گدا را سر و سامان داده است
پس غمی نیست اگر زلف پریشان باشد
هر کجا پای نهادیم ؛ زمین مال رضاست
چه به مشهد برسد پا و چه تهران باشد
با دلی خوش که بیایی بروی بی معناست
زائر آن است که سرگشته و حیران باشد
گنبد توست که هر صبح به ما می خندد
کشوری هست به زیبایی ایران باشد ؟
حاجتم را بدهی یا ندهی ممنونم
که رضایت ره توفیق گدایان باشد
گفتهای با جگر سوخته ات یابن شبیب !
گریه باید که برای شه عطشان باشد