ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر چند که عاصی شدم و دورم از این در
باز آمدم و در پی یک فرصت دیگر
دلتنگ توام آمده ام تا که بگویم :
بیرون شدنی نیست غم عشق تو از سر
در را بگشا و به من و خویش نظر کن
تو شاه تر از پیش و من از قبل گداتر
اسباب بد آوردن و بیچارگیم چیست ؟
گر رفته ام از یاد مرا یاد بیاور !
محتاج توام ، گریه ی من معنی اَش این است
آنقدر که یک کودک نوزاد به مادر
افتاده ام از پا شده ام بارکشی که
کج رفته و حالا شده راهش دو برابر
یا دست مرا باز بگیر و کمکم کن
یا دست بشوی از من و بگذارم و بگذر
یاد تو گرامی است چه باشی چه نباشی
بسته است مسیرت هم از این ور هم از آن ور
آن سو تویی و دیدن درد همه ی ما
این سو همه ی ما که رسیدیم به آخر
بگذار از این نامه سه نسخه بفرستم
شاید که تو را یافت یکی از سه کبوتر