ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما داغ زخم بر دل مرهم گذاشتیم
یعنی محل به مرهم خود کم گذاشتیم
آن را که راه جنت روی تو را گرفت
نام شریف حضرت آدم گذاشتیم
نام سرشک را مِی جوشانده خوانده ایم
فریاد را بر آتش تو دم گذاشتیم
ما دست رد به سینه ی عالم نهاده ایم
پایی اگر به مرحله ی غم گذاشتیم
ترسم که اشک ناب خدا را کند مضاف
چشمی که جا میانه ی زمزم گذاشتیم
ترسم که نام تیره ی ما را کنند آه
از بس اثر به آدم و عالم گذاشتیم
این سیل پا گرفته فقط دست گرمی است
ما گریه را برای محرّم گذاشتیم