ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گاهی که غافلی ز خودت می روی ز یاد
گاهی نسیم می کشدت سمت گردباد
گاهی خودت به حال خودت چشم می زنی
باید از این به بعد بخوانی " و ان یکاد "
گاهی دوباره آمدنت را مرور کن
آیا تو آمدی که بمانی در این بلاد ؟
گاهی قبیله های شبانگاه را ببین
گاهی سلام کن به اهالی بامداد
در این کویر خشک به چشمت نگاه کن
گاهی دعا کن آن که تو را گریه یاد داد
گاهی ظهور نفس خودت را نمی کشی
گاهی فرار می کنی از صحنه ی جهاد
گاهی بگیر دست خودت را که پا شوی
باید اراده کرد و دعا کرد و ایستاد
آتش بزن به هر چه که داری به عشق او
دیوانه شو به خاطر او هر چه باد ، باد