ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
پروانه ام دوباره مرا آتشم زنید
هر لحظه هر نفس همه جا آتشم زنید
پای فرات ، علقمه فرقی نمی کند
دست شماست تا که کجا آتشم زنید
اصلا برای گرمی شب های ماتمت
من را خریده اید که تا آتشم زنید
هر شب به حاجتی سر این روضه می رسم
شاید میان بزم عزا آتشم زنید
من را گره زنید به این بیرق بلند
روزی میان کرب و بلا آتشم زنید
عمری میان روضه یتان گریه می کنم
با این امید تا که شما آتشم زنید
این چشم ها حواله ی غم های زینب است
اشکی دهید و در همه جا آتشم زنید