ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در راه عشق رنج و بلا مزه می دهد
در سلک ماست بزم عزا مزه می دهد
ترجیح می دهم بشوم مبتلا ولی
چون نام تو دواست شفا مزه می دهد
یک عمر خوانده ایم تو را حضرت امیر
یک بار پاسخ تو به ما مزه می دهد
لب های من عسل شده از گفتن حسین
آقا چقدر نام شما مزه می دهد
بعد از طواف دور حریم تو یا حسین
چای دو رنگ کرب و بلا مزه می دهد
از آن سِری که آمده ام کربلایتان
فهمیده ام که آب و هوا مزه می دهد
خوابیده استجابت حق زیر قبه ات
تنها به زیر قبه دعا مزه می دهد
پای مجالس تو عرق ریختم ولی
خسته نباشی ات به گدا مزه می دهد
جایی که نوحه خوان تو مشغول نوکری است
باید قبول کرد صدا مزه می دهد
خوردم نمک ز سفره ی تو حدس می زنم
این اشک های دیده چرا مزه می دهد
ذکر مصیبتت همه جا خوانده ام حسین
فرقی نمی کند همه جا مزه می دهد
شب های جمعه حضرت عبدالعظیم هم
مانند کربلا به خدا مزه می دهد
وقت گریز روضه ی ارباب بی کفن
یابن الشبیب های رضا مزه می دهد