ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کمان شده الف قامت نگار علی
خزان فتاده به باغ گل بهار علی
کجاست حضرت ختمی رسل ببیند که
شکسته حرمت بانوی با وقار علی
چقدر پشت در خانه ، لعنتی خوش بود
که با لگد زده طوری گره به کار علی ؛
که هر کسی به در گوش دیگری گوید :
شنیده ای که شکسته شد اقتدار علی ؟
چهل نفر طرفی ، دخت مصطفی طرفی
مغیره آمد و زد روی دست یار علی
علم ز دست علمدار مرتضی افتاد
دو دسته بسته و زهرای بی قرار علی
سوال مرد یهودی بدون پاسخ ماند !
چه آمده به سر تیغ ذوالفقار علی ؟
به پیش چشم علی ذره ذره می شد آب
و روی نیلی او شمع شام تار علی
کنار بستر زهرا به گریه خواهش کرد :
بیا به خاطر زینب بمان کنار علی
نشد که محسن او هم امام شیعه شود
نشد اضافه به سادات یادگار علی
دو ماه و نیم بغل کرده زانوی غم را
دو ماه و نیم سیاه گشته روزگار علی
که هر که بهر تسلی به خانه آمد گفت :
عزای فاطمه اینجاست یا مزار علی ؟