ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شد ز نام دگران گرچه مُکَدَر گوشم
خورد از نام علی قند مُکَرر گوشم
هر کسی نام تو را بُرد شنیدم به دو گوش
می برد فیض زبان را دو برابر گوشم
گوش اِستاده ام از کودکی ام نام تو را
زان اقامه که ز لب ریخت پدر در گوشم
گوش چپ نیست کم از راست که در میلادم
دو سِری خورده مِی از نام علی هر گوشم
من ز هر لب طلب نام علی داشته ام
نیست امروز بدهکار کسی گر گوشم
نامِ آن تیغِ پُر از آب به گوشم خورده است
گوش مالی نشد این وضع که شد پَر گوشم
بیتی از " قصریِ " شیرین سخن آمد در یاد
که از آن بیت به شوق تو سراسر گوشم
" قصری " از شوق غلامی شده یک پارچه گوش
قنبری کو که دو صد حلقه کُنَد در گوشم "
*****