ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دارد خدا هـــوای تو را طور دیگری
از آدمـــی سری،به خـدا طور دیگری
در بین خلق خنده نمـــی رفت از لبت
گریه کــن سحر!، به خفا طور دیگری
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای محمد (ص) ای رسول بهترین کردارها
حسن خلقت شهره در اخلاقها ، رفتارها
در بیانت بند می آید زبان ناطقان
قامت مدحت کجا و خلعت گفتارها
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما ولایت مدار زاده شدیم
با دم ذوالفقار زاده شدیم
پای دین استوار زاده شدیم
همه مجنون یار، زاده شدیم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در این دل شکسته به غیر از شراره نیست
همراه من به جز جگر پاره پاره نیست
می ریزد از دو چشم ترم اشک بی کسی
دیگر به آسمان دلم یک ستاره نیست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
جرس آرد خبر از قافلـۀ شـام و حجاز
شهدا! وقـت نماز است نماز است نماز
سـر بـرون از جگـر خاک بیاریـد همه
دسته گل از تن صد چـاک بیاریـد همه
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به زخم های تنت چون اشاره می کردم
به دامن از مژه جاری ستاره می کردم
برای رفتنِ تا کوفه ، داشتم تردید
به مصحف بدنت استخاره می کردم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بی تو روز و شب اسیر ماتم و هجران شدم
اربعینی در عزایت سوختم گریان شدم
آسمان با رفتن تو بر سرم آوار شد
ای سر و سامان زینب، بی سر و سامان شدم