ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بو می کشم ایام تو را ، باید از اخلاق
یک تکه ی تاریخ معطر شده باشد
ای حوصله ی محض چه تشبیه سخیفی است
با حلمت اگر کوه برابر شده باشد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بو می کشم ایام تو را ، باید از اخلاق
یک تکه ی تاریخ معطر شده باشد
ای حوصله ی محض چه تشبیه سخیفی است
با حلمت اگر کوه برابر شده باشد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حق از زلال چشم تو ساغر درست کرد
ازخاک پای تو دُر و گوهر درست کرد
ته مانده ی پیاله ی آب تو را گرفت
تا سلسبیل و چشمه ی کوثر درست کرد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حک شده بر عرش اعلی ، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین
بهترین آقای دنیا ، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین
"عِزَّةُ لِلَّهِ" یعنی که خداوند عزیز
عزتت داده است آقا ، یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید
از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بوی بهشت می وزد از بین موی تو
شهر مدینه پر شده از عطر و بوی تو
دیوانه ی تو هر که شده سر به راه شد
مجنون شدم که سر بگذارم به کوی تو
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما سِوی شد سائل دست کریم
هستی ما هست از هستِ کریم
نیمه ی ماه خدا حس می کنم
بر سر خود گرمی دست کریم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آیت عظمی علیّ و محشر کبری حسن
عالی و اعلا علیّ و والی و والا حسن
حبل محکم مرتضی و بهترین دم مجتبی
عروة الوثقی علیّ و واژه ی زیبا حسن
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کسی که در شجاعت داستانی چون جمل دارد
بگو ضرب الاجل اصلا چه ترسی از اجل دارد
کسی که حاتم طایی مریدش بوده قبل از او
کسی که در کریمی سبقه از روز ازل دارد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
همدم یار شدن دیده ی تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما را گدایانِ کریمان می نویسند
گرد و غبارِ راه ایشان می نویسند
هرجا که آقایانِ خلقت سفره دارند
ما را فقیر لقمه ای نان می نویسند