خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۶۲ مطلب با موضوع «سیدالشهدا» ثبت شده است

98

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی

به تازیانه کشیدند باز، بازویی

اگر چه هیچ دری وا نشد، ولی آن روز

به جای میخ به نیزه زدند، پهلویی

مسافر کربلا

97

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم

به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم

تو را در مثنوی، در نی، تو را در‌ های و هو، در هی

تو را در بند بند ناله‌های بی‌صدا دیدم

مسافر کربلا

96

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم

اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم

اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد

غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم

مسافر کربلا

95

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن کشته که بردند به یغما کفنش را

تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را

خون از مژه می ریخت به تشییع غریبش

آن نیزه که می برد سر بی بدنش را

مسافر کربلا

94

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در طواف بدنت هر چه که عریان خوشتر

بال بریان شده و سینه سوزان خوشتر

گر به گودال ملاقات بیاید بوسه

پاره رگ تر شدن و حنجر گریان خوشتر

مسافر کربلا

93

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مبهوتم از نظاره ی تشت طلای تو

این جا چرا کشیده شده ماجرای تو

تا این که جای بهتر از این جا مکان کنی

دامن گرفته اند یتیمان برای تو

مسافر کربلا

91

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این بار بی مقدمه از سر شروع کرد

این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد

مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را

از جای بوسه های پیمبر شروع کرد

مسافر کربلا

حسین89

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شگفتا! صوت قرآنت به پا کرده است غوغایی

زهی لب‌های جان‌ بخشت، چه دندان‌های زیبایی

چرا لب هات مانند دو چوب خشک، خشکیده

تو که جاریست از چشمت میان تشت، دریایی؟

مسافر کربلا

حسین88

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تنهاترین سردار، دیگر لشگرت نیست

تکیه بده بر نیزه ات، پیغمبرت نیست

یک گله گرگ تشنه آماده ست، اما

دیگر اباالفضلت، علیِ اکبرت نیست

مسافر کربلا

حسین87

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پیشانی و سنگ لب‌ بام است این جا

رقص و کف و تبریک و دشنام است این جا

شهر اسارت، شهر سرهای بریده

روزش چو شب بادا سیه؛ شام است این جا

مسافر کربلا

حسین84

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


لب های تو مگر چه قدر سنگ خورده است

قاری من چقدر صدایت عوض شده

تشریف تو به دست همه سنگ داده است

اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده

مسافر کربلا

حسین82

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خون می رود هنوز ز چشم تر شما

خیمه زده است ماه به گرد سر شما

آن  زخم های شعله  فشان هفت اخترند

یا زخم های جسم علی اکبر شما؟

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما