ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
السلام ای همه ی جلوه ی مادر زینب
فخر پیغمبری و زینت حیدر زینب
می نویسیم فقط نامِ شما را بانو
سطرِ اول ، سر هر برگه ی دفتر " زینب"
چه مبارک غزلی گشت و چه فرخنده ردیف
غزلم گشت به نام تو مُعطر زینب
آمدی تا که حسینیه شود سینه ی ما
کائنات است ز نور تو مُنور زینب
وصفِ زینب بنویسیم به اوصافِ حسین ...
... یا حسین است به اوصاف ، سراسر زینب؟
جلوه کرده است حیا ، عفت و صبر و شوکت
رأفت و لطف و شجاعت ، همگی در زینب
از شکیبایی ایّوب دگر هیچ نگو
صفت صبر شده وقف فقط بر زینب
تا محبینِ حسینیم یقینا فردا
یادمان هست میان صفِ محشر ، زینب
کوریِ دشمن حیدر که اجاقش کور است
دومین شأنِ نزول است به کوثر ، زینب
آیت الله ترین مرجع تقلید جهان
اسوه ی خطبه ی هر صاحبِ منبر زینب
در مقامش سر سجاده همین بس باشد
گفت محتاج دعای تو برادر ، زینب
مثل زهرا همه جا گرد ولایت چرخید
لحظه ی واقعه چون شیر دلاور زینب
نه فقط کرب و بلا ، بین مدینه حتی
همه جا بود فقط حامی رهبر زینب
وای از آن لحظه ی سختی که به صوتی محزون
ناله زد سمت نبی خسته و مضطر زینب
گفت این صید به خون خفته حسین است حسین
ریخت از خاکِ همان بادیه بر سر زینب
وای از شام چه آمد به سرش در این شهر
آتش افتاد به روی نخ معجر... زینب_
_ همه جا بود دمش گرم دمش ذکرِ حسین
دم زد از یار فقط تا دمِ آخر زینب