خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیرازی» ثبت شده است

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قبل از سخن و هر عملی سینه دریده

حتی خود حق بهر علی سینه دریده

سر را نشکسته است ولی سینه دریده

امروز اگر ربّ جلی سینه دریده

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شد

نقطه بودم حب حیدر دور من پرگار شد

معصیت کردم ولی هر بار دستم را گرفت

اولش ستار شد ، بعدش خودش غفار شد

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کس که تاج مهر تو بر سر ندارد

از سجده ی گمراهیش سر بر ندارد

سرمایه ی عشق شما راه نجات است

 بیچاره هر کس عشق تو در سر ندارد

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بی هوا درب خانه ات وا شد

عده ای نانجیب آمده اند

بین سجده ، بدون عمامه

پیِ تو ای غریب آمده اند

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در پادگان غربتش ماندم ، از غصه آزادی نمی خواهم

وقتی حریمش رنگ غم دارد ، من رنگ آبادی نمی خواهم

گرچه کبوتر در قفس دائم ، فکر و خیالش روز آزادی است

من جلد صحن سامرا هستم ، از بند ؛ آزادی نمی خواهم

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سنگ فیروزه ز نیشابور باشد بهتر است

با تو این ویرانِ دل ، معمور باشد بهتر است

حرفتان نور است و جایش در میان سینه است

هرچه این دل ، بیشتر پر نور باشد بهتر است

مسافر کربلا

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مادرم در بستر است این روزها

روزیم چشم تر است این روزها

مردمِ شهر مدینه کارشان

ترک نهی از منکر است این روزها

مسافر کربلا

016

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اصلا نفوذ خطبه ی من بی اثر شده است...

...یا این که گوش مردم این شهر کر شده است؟

دیگر نمانده قدرت در جبهه ماندنم

بابا ببین که دختر تو خون جگر شده است

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


درد یک سوخته را سوخته ها می فهمند

روضه ی سخت مرا اهل سما می فهمند

نیست وصفی به جهان سخت تر از روضه ی من

سختی وصف غمم را شعرا می فهمند

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


السلام ای همه ی جلوه ی مادر زینب

فخر پیغمبری و زینت حیدر زینب

می نویسیم فقط نامِ شما را بانو

سطرِ اول ، سر هر برگه ی دفتر " زینب"

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست های خالی از ما و عطایش با شما

آمدن تا سفره با ما و سخایش با شما


عاشق و معشوق هر کس کار خود را می کند

شاعری کردن ز ما ، زلف رهایش با شما

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این دل آلوده ام دلبر نمی خواهد مگر؟!

حضرت صاحب زمان نوکر نمی خواهد مگر؟!

بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت

مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمی خواهد مگر؟!

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست 

هیچ کس از لطف تو در این حرم مأیوس نیست

شکرِ حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست 

واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کار و بار دو جهان ریخت به هم غوغا شد

چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد

رفتی و خنده به کاشانه ی تو گشت حرام

رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اول شعر که یا رب بشود خوب تر است

عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است

هر کسی در پی وصل است بگویید به او:

با توسل که مقرّب بشود خوب تر است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره تشنه ی جام وصال آمده ام

به کیل خالی و دست سؤال آمده ام

شمیم وصل تو هیهات از سرم برود

خمار رایحه ی لا یزال آمده ام

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بین میدان قاسم است یا ماه تابان آمده؟!

سیزده ساله ترین پیرِ جوانان آمده 

بس که با هیبت رسیده من نفهمیدم دگر

یک تنه او آمده یا کل گردان آمده؟! 

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مشکلاتم با توسل کردن آسان می شود 

دردهایم غالبا در روضه درمان می شود 

ابر چشمانم فقط بهر شما باریده است

شکر ، در ماه عزا باران دو چندان می شود

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چون تو هستی به کنارم گله ای نیست هنوز

با تو چون من ، که دلِ یکدله ای نیست هنوز

 لحظه ای از تو اگر دور شوم می میرم

شُکر ، بینِ من و تو فاصله ای نیست هنوز

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چُنانچه بهر مریضان طبیب دلچسب است

برای سائلتان عطر سیب دلچسب است

اگر چه ناله زنم از فراق کرب و بلا

ولی به یاد تو صبر و شکیب دلچسب است

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود

چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود

ما را نوشته اند گدایان مرتضی

بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما