ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نوه ی دختری و عشق پیمبر بودن
دختر دومیِ حضرت حیدر بودن
صدق الله العلی نام پدر بود و چنین
آیه ی چارمی سوره ی کوثر بودن
ام کلثوم شدن این همه مظلوم شدن
شاهد میخ ، چهل مرد ،لگد ، در بودن
شاهد میخ ، چهل مرد ، لگد ، در ، فریاد
بعد هم شاهد یک عمر به بستر بودن
جزو آموختگان وصیت نامه ی او
جزو تشییع کنان تن مادر بودن
پشت تابوت به همراه حسین و زینب
جزو آن چند نفر در شب آخر بودن
درشب قدر به نوعی و به شکلی شب تشت
ام کلثوم ... بگو زینب دیگر بودن
دختر فاطمه و عمه ی طفلان اما
عزتش این بشود : خواهر خواهر بودن
می کند خم کمرش را همه ی عمر فقط
لحظه ای عمه ی دلواپس اصغر بودن
می کند خم کمرش را به خدا در آنی
روی تل گریه کنان محو برادر بودن
چکمه ای آمد از آن سو و از این سو شد باب
در هیاهوی حرم دست به معجر بودن