ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
با چه توجیهی مداد از هم نریخت ؟
هر قَدَر توضیح داد از هم نریخت
با وجودی که گذشت از جسم تو
از چه خاک و ابر و باد از هم نریخت ؟
باورش سخت است که با حرز تو
آیه آیه " ان یکاد " از هم نریخت
کربلا تکرار شد اینجا ولی
پیکر بغداد .... داد از هم نریخت !
در قیاس " اکبر " و فرزند تو
لااقل جسم " جواد " از هم نریخت
کربلا در کوچه و در طوس بود
با " جواد " این امتداد از هم نریخت
شکر که پیراهنش بر پیکرش
هر قَدَر هم شد گشاد از هم نریخت
ارباً اربا گشت آقا از درون
از برون شاید زیاد از هم نریخت
سخت بر هم ریخت در مشهد " رضا "
با وجودی که " جواد " از هم نریخت