ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باریده از چشم هایم باران اشکی که نم نم
شد آبشاری پریشان ، رودی که پاشیده از هم
زهرای من بی تو دنیا ، غربت سرای بزرگی ست
آبی ندارد به جز داغ ، نانی ندارد به جز غم
بر سفره ی ساده ی ما ، جز آب و نان و نمک نیست
ای روزی کل هستی ، بر خوان لطفت فراهم !
ای قدر تو بی کرانه ، ای جایگاه تو والا
در چشمه سار احادیث ، در نصّ آیات محکم
مدیون لطف تو حوّا ، مرثیه خوان تو هاجر
محو دعای تو زینب ، چشم انتظار تو مریم
طعم نگاه تو والتّین ، الحمد و طاها و یاسین
آب وضوی تو تسنیم ، اشک زلال تو زمزم
تسبیح و ذکر مدامت ، گلواژه های کلامت
تصویر نوری مداوم ، معنای فیضی دمادم
ذکر لبم " ان یکاد " است ، چشم بد اینجا زیاد است
دلواپسم که مبادا یک تار مو از سرت کم
آه ای پرستوی زخمی ! بر اهل این خانه رحمی
این خانه می ریزد از پِی ، این جمع می پاشد از هم
تصویر آن روز کوچه ، بگذار در پرده باشد
طاقت ندارم بگویم از روضه های مجسّم
روزی که در یاری از دین ، دنبال من می دویدی
با حال و روزی پریشان ، با گام های مصمّم
باید که پنهان بماند ، از چشم دنیا مزارت
باید که مخفی بماند ، قدر تو قدر مسلّم
شکر خدا دردمندیم ، شکر خدا داغداریم
در غربت فاطمیه در روزهای محرّم
یا فاطمه اشفعی لی ، یا فاطمه اشفعی لی
یا فاطمه اشفعی لی ، یا فاطمه در دو عالم