ادامه ی شعر در ادامه ی مظلب
بخوان بلال ! که یاس کبود دل تنگ است
اذان بگو ! که اذان تو ، آسمان رنگ است
اذان بگو ! که پس از رحلت رسول خدا
مصاحب دل من ، ناله ی شباهنگ است
ادامه ی شعر در ادامه ی مظلب
بخوان بلال ! که یاس کبود دل تنگ است
اذان بگو ! که اذان تو ، آسمان رنگ است
اذان بگو ! که پس از رحلت رسول خدا
مصاحب دل من ، ناله ی شباهنگ است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زهرا که بود بار مصیبت به شانه اش
مهمان قلب ماست غم جاودانه اش
دریاى رحمت است حریمش ، از آن سبب
فُلک نجات تکیه زده بر کرانه اش
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در این شب ها ز بس چشم انتظارى مى برد زهرا
پناه از شدّت غم ها ، به زارى مى برد زهرا !
ز چشم اشکبار خود ، نه تنها از منِ بى دل
که صبر و طاقت از ابر بهارى مى برد زهرا
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خدایا ! گرچه من مُهر خموشى بر دهن دارم
درون سینه یک دنیا غم و رنج و محن دارم
به محراب دعا ، خیر از براى غیر مى خواهم
اگر چه خاطرى آزرده از اهل وطن دارم