ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
با همین سوز که دارم بنویسید حسین
هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین
ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است
همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای کوثرِ کوثر محمّد
ای دخترِ دختر محمّد
معصومه ی دودمان عصمت
روح ادب و روان عصمت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تا کی به تو از دور سلامی برسانم
از تو خبری نیست برادر نگرانم
در می زند اینبار کسی...از هیجانم...
شاید که تو برگشته ای ، ای پاره جانم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بانو سلام، دختر موسای طورها
هر جا قدم زدی شده کوهی ز نورها
من عاشقِ قدیمیِ این خانواده ام
راهی شدم به محضرت از راه دورها
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در مجلس عزای شما گریه می کنم
امشب فقط برای شما گریه می کنم
عطر گلاب مرقدتان بر مشام خورد
در گوشه ی سرای شما گریه می کنم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در سرد سیر شهر دل، روح بهاری
در شوره زار سینه ی من چشمه ساری
می خواهی امشب بر کویر دیده گانم
با روضه هایت باغی از شبنم بکاری
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بی هوایش پری نمی ماند
چشم های تری نمی ماند
واژه ی عاشقی وسط باشد
واژه ی بهتری نمی ماند