ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
لطف حسین ما را تنها نمی گذارد
گر خلق وا گذارد ، او وا نمی گذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب ما را نمی گذارد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
لطف حسین ما را تنها نمی گذارد
گر خلق وا گذارد ، او وا نمی گذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب ما را نمی گذارد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چشم تو انگیزه ی طغیان صد دریا غزل
نذر یک نیمه نگاهت شور یک دنیا غزل
رو به ما دیوانگان دیوان لیلی باز شد
مو غزل ابرو غزل آن صورت زیبا غزل
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
با قلب بشر مونس و دمساز حسین است
در خلوت دل ، محرم و هم راز حسین است
زهرا و علی ، هر دو چو دریای گوهر بار
خلقت ، صدف است و گهر راز حسین است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آن که ما را بر صراط حق هدایت می کند
چهارده قرن است بر دل ها حکومت می کند
کیست او ؛ فرزند زهرا ؛ شاه عاشورائیان
یک نگاه او به یک عالم کفایت می کند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بس که اعجاز ز چشمان تو ظاهر شده است
نام تو زینت محراب و منابر شده است
غم نهفته شده در واژه ی جانسوز "حسین"
آه از نام شریفت متبادر شده است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زیبایی ایام جمال حسنین است
دشمن خجل از جاه و جلال حسنین است
فرمود که سرخیل جوانان بهشت اند
این ذکر دل انگیز مدال حسنین است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چشم هایت حکایتی دارند
که زُهیر و حبیب می دانند
شاعران حس ناب شعرت را
اثر عطر سیب می دانند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل من با حسین می باشد
ذکر من یا حسین می باشد
کار با من ندارد هیچ کسی
صاحبم تا حسین می باشد