یک کوزه ی بی آب ، از دریا چه میداند | ولادت حضرت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما سلام | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مظلب

یک کوزه ی بی آب ، از دریا چه میداند

یک مشت خاک از غربت صحرا چه میداند

یک سائل بیچاره از آقا چه میداند

از چهارده خورشید عقل ما چه میداند

مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست | مدح و وفات حضرت ام کلثوم سلام الله علیها | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست

پیشگاه کرمت عرصه ی جولان ها نیست 

از کرامات فراوان تو خوبان ماتند

این همه حسن در اندیشه ی انسان ها نیست

آخر سال است و بی جیره مواجب مانده ایم | مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

آخر سال است و بی جیره مواجب مانده ایم

باز هم در کار خود از هر جوانب مانده ایم

هر چقدری که صلاح ماست آن را لطف کن

دست خالی در پی لطفی مناسب مانده ایم

بگو ز جان بهارم خزان چه می خواهد | ایام فاطمیه | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

بگو ز جان بهارم خزان چه می خواهد؟

فراق لعنتی از جانمان چه می خواهد؟

مگر که شوهرت از این جهان چه می خواهد؟

به غیر ماندنت ای نیمه جان چه می خواهد؟

لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود | مدح حضرت زهرا سلام الله علیها | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود

قطره با یک گوشه ی چشم تو دریا می شود

از کرامات تو آوردند در تاریخ که

دختر نه ساله ای امّ ابیها می شود

رسم کریم هاست غم یار می خورند | شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

رسم کریم هاست غم یار می خورند

در عمر خویش غصه ی بسیار می خوردند 

راز نگفته دردلشان موج میزند

از دوست زهر و طعنه زاغیار می خورند 

سایه ات تا روز محشر بر سر من مستدام | ورود به محرم | سید پوریا هاشمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

سایه ات تا روز محشر بر سر من مستدام

بهجة قلبی علیک دائما منی السلام

قرصِ قرص است از کنارت بودنم دیگر دلم

تکیه گاه شانه های خسته ام در هر مقام