ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط
به همین حال مرا وا مگذارید فقط
ببَریدم ببَریدم شده حتی در خواب
بین این شهر مرا جا مگذارید فقط
همه رفتند و شده قبر من این شهر ... مرا
در مزارم تک و تنها مگذارید فقط
می زنیدم بزنید این همه تنبیه ولی
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط
حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم
با دلم وعده ی فردا مگذارید فقط
بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم
روی این خواهش ما پا مگذارید فقط
اربعین ؛ پای پیاده نجف و کرب و بلا
حسرتش را به دل ما مگذارید فقط
تشنه ی روضه ام و آه فرات است بلند
آب را تشنه ی دریا مگذارید فقط
لای هر برگه ی قرآن چقدر برگ گل است
پا بر این مصحف زیبا مگذارید فقط
داد زد این سر و این حلق من و سینه من
چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط
مرد باشید ولی تا که نکشتید مرا
پا سوی خیمه زن ها مگذارید فقط